رودخانه دريا است!
چند همکار خوب پاکستانى دارم. معمولاً به ايرانى ها لطف دارند. پاکستانىها خيلى شبيه ما هستند و آدمهايى مهربان و خونگرم و مانند خودمان تا حد زيادى هم تجمل گرا و اهل خودنمايى هستند. بعضى وقت ها با آنها کلمات مشترکى پيدا مى کنيم و معلوم ميشود که زبان فارسى و قسمتى هم فارسى درى رکن رکين زبان اردو است. جالب است بدانيد که پاکستانى ها هم مانند ما به هنگام وداع مى گويند: «خداحافظ» ! (البته با لهجه شيرين شبه قاره تلفظ مى کنند : خودافز ) آنها هم مانند ما «هندوانه» و «خربزه» دارند. بعضى لغات مانند «برخوردار» براى آنها معنى ديگرى دارد. برخوردار در زبان آنها به معنى پسر نوجوان است. (اينجا لغت نامه دهخدا در دست ندارم که ببينم در فارسى آيا مشابه آن را داشتهايم يا نه؟) نکته جالبى که ديروز متوجه شدم اين بود که به رودخانه مى گويند «دريا»، (مثلا درياى کارون) اينجا بود که ياد ماورالنهر و «آمودريا» افتادم.
شکر شکن شوند همه طوطيان هند - زين قند پارسى که به بنگاله مى رود