دوران گریز از سیاست (۱)
مدتی است كه بر این عقیده هستم كه به احتمال زیاد دوباره ما وارد یك سیكل طولانی مدت غیرسیاسی بودن شدهایم كه خارج شدن از آن شاید سالهای طولانی- البته كمتر از یك دهه - به طول بینجامد. اگر از هیاهوهای بیحاصل اپوزیسیون خارج از كشور (خصوصاً آنها كه در ده سال اخیر به این طرف از كشور خارج شدهاند و حرفهایشان در مقاطعی دارای برد نسبتاً قابل قبولی بود) و اصلاحطلبان و سبزهای نزدیكتر به نظام و نیز تبلیغات رسانهای و بوق و كرنا كردنهای روزنامه نگاران و ژورنالیستهای خارج از كشور و بعضاً گرفتار تضاد منافع بگذریم - كه به هیچ عنوان غیرسیاسی شدن مردم را نمیپذیرند و هرروز چند سوژه جدید علم میكنند - میبینیم كه عموماً واكنش عموم مردم شهرهای بزرگ و تهران به دستگیری و حصر موسوی و كروبی عملاً در حد بسیار غیرقابل تصوری بر مدار بیتفاوتی و تجاهل بوده است. بقیه مناطق ایران هم كه از اول تكلیفشان معلوم بود و آنها هیچگاه همراه جنبش سبز نشدند.
این پاسخ حیرت برانگیز به چنین ضربه ای بیش از اینكه اقبال مردم ایران را به سوی دموكراسی و آزادیخواهی غیردینی یا سكولاریسم نشان دهد (اینطوری كه عدهای از سكولارها تازه با این تحلیل كه از "خط امام" خبری نیست، دنبال یارگیری در خارج افتادهاند!)، بیش از هرچیز حركت به سمت سكون و رخوت و غیرحساس شدن به هرنوع رویداد سیاسی را نشان میدهد. بخشی عمده از این رفتار ناشی از سركوب سیاسی است اما نمیتوان كتمان كرد كه حتی فعالیت سیاسی و حقوقی در كم هزینه ترین كارها هم راكد و سوت و كور مانده است.
متاسفانه اكثر تحلیلگران، فعالان، ناظران و روزنامه نگاران خارج از كشور همچنان ترجیح میدهند در این مقطع دست كم تا مدتی سكوت كنند چون یا دچار مشكل تضاد منافع هستند و نمیتوانند دست به انتحار معیشتی یا حرفهای بزنند، یا هنوز امكان ناپایدار شدن سیستم و وقوع تحولات غیرقابل پیش بینی را در آینده نزدیك محتمل میدانند و نمیخواهند با این قبیل تحلیلها دست به ریسك بزنند. اما به نظر میرسد كه ما عملاً وارد فاز غیر سیاسی شده ایم و راهپیمایی اشتباه و پرهزینه بیست و پنج بهمن یك حركت واكنشی و غیرضروری تنها براثر احساساتی شدن و همنوایی با مردم مصر و تونس بود و بشدت میرا، محو و دود شد.
پینوشت: بنا بر نوشتن كوتاهتر و بخشبهبخش دارم. در اینمورد باز هم در ادامه خواهم نوشت و با هم گفتگو خواهیم كرد. نظرات دوستان را بعد از آگاهی از ایمیل عزیزان و تماس با آنها برای گفتگو و آموختن ازشان منتشر خواهم كرد. كامنتهایی كه بی نام و نشان باشند یا تنها نام داشته باشند و همراه آدرس ایمیلی نباشند در هر حالت، از جمله ابراز محبت و لطف دوستان، منتشر نخواهم كرد.
Labels: تاریخ, جامعه, جنبش سبز, سیاست